یک سال بعد زنان، دگراندیشان و گروههای اتنیکی هنوز تحت فشار هستند
یک سال پیش، مهسا ژینا امینی، دختر ۲۲ ساله کرد ایرانی، پس از دستگیری به اتهام حجاب «نامناسب» در بازداشت گشت ارشاد در تهران کشته شد. مرگ او موجی از اعتراضات سراسری را برانگیخت که اقتدار جمهوری اسلامی را بیشتر به چالش کشید و نقض حقوق بشر از جمله نقض سیستماتیک حقوق زنان را آشکارتر کرد. مرگ او الهامبخش شعار قدرتمندی شد که از جنبش زنان کرد سرچشمه گرفته بود، و به زودی در سراسر ایران طنینانداز شد: «زن، زندگی، آزادی!»
قیام «زن، زندگی، آزادی» اولین اعتراضات سراسری در حمایت از حقوق زنان است. سالها و بهویژه در ماههای پیش از کشتهشدن مهسا ژینا امینی، خشونت گشت ارشاد و فشار بر زنان باعث خستگی و خشم مردم ایران شده بود. مرگ مهسا خشم فروخورده ایرانیان را برانگیخت، بهویژه خشم زنانی را که از خشونت دولتی، تبعیض و حکومت پدرسالار به ستوه آمده بودند. زنان ایرانی با تکیه بر دهها سال مقاومت همنوعان خود و تداوم و ایستادگی جنبش زنان در مسیر دستیابی به برابری، نقشی محوری در این اعتراضات داشتند. در واقع، این اعتراضات را باید نقطه اوج بیش از چهار دهه مبارزه زنان ایرانی ـــــــــــ از جمله مبارزه علیه قوانین حجاب اجباری که با زندگی روزمره زنان درهم آمیخته است ـــــــــــ در نظر گرفت. زنان در کمپینهای نافرمانی مدنی شرکت کردهاند، شبکههای آنلاین و آفلاین را سازماندهی کردهاند و با برداشتن روسری خود در ملأ عام، قوانین حجاب اجباری را به چالش کشیدهاند، هرچند این فعالیتها خشونت، آزار و اذیت و زندان را برای زنان به دنبال داشته است. زنان نیروی محرکه اصلی این اعتراضات بودهاند، و مقاومت در برابر سیاستهای پدرسالارانه و تبعیضآمیز دولت را رهبری کردهاند و خواستار حقوق برابر شدهاند.
نیروهای امنیتی و قوه قضاییه ایران با احضار و بازداشت مدافعان حقوق، از جمله صدها مدافع حقوق زنان، به این اعتراضات واکنش نشان دادند. آنها، صدها فعال حقوق زنان، فمینیست، فعالان جامعه مدنی، وکلا، و روزنامه نگاران را در برخوردی بازدارنده دستگیر کردند تا مانع پیوستنشان به اعتراضات یا رهبری آن شوند. برخی با عفو عمومی آزاد شدند، اما به بسیاری از آنها همچنان حکم داده میشود و یا در زندان به سر میبرند، از جمله نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو روزنامه نگاری که خبر مرگ و تشییع جنازه مهسا ژینا امینی را پوشش دادند. با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت مهسا امینی، نیروهای امنیتی بازداشت فعالان مدنی را از سر گرفتهاند و از جمله ۱۲ فعال مدنی در شمال ایران، و اعضای خانواده و بستگان زندانیان سیاسی و معترضان کشتهشده در اعتراضات را بازداشت کردهاند. این فشارها جامعه مدنی ایران را که در حال حاضر هم به دلیل سالها فضای بسته مدنی و سرکوب تضعیف شده، به شدت تحت تاثیر قرار داده است. از زمان آغاز این اعتراضات، بسیاری از فعالان احکام سنگین زندان دریافت کرده و برخی نیز مجبور به ترک کشور شدهاند.
این جنبش اعتراضی به دلیل ظرفیتش در ایجاد ائتلافی متنوع برای مخالفت با جمهوری اسلامی ورای اتنیک، طبقه، و منطقه، اهمیتی چشمگیر یافته است. آنچه که با اعتراض زنان به مرگ مهسا ژینا امینی آغاز شد، به زودی به مطالبات دیگری مانند عدالت اقتصادی و آزادی و تغییرات سیاسی گسترش یافت. برغم سرکوب اعتراضات توسط دولت، عوامل محرکه این اعتراضات همچنان به قوت خود باقی ماندهاند و شکاف بین حکومت و بخش قابل توجهی از جامعه همچنان در حال گسترش است.
اقلیتهای اتنیکی، یکی از گروههایی هستند که بیشترین رنج و آسیب را از سرکوب حکومت متحمل شدهاند و دههها با کشتار، دستگیری و حملات حکومت مواجه بودهاند. دولت با تکیه بر سالها تبعیض سیستماتیک علیه این جوامع از جمله کردها، بلوچها، ترکمنها، عربها و ترکها، سرکوب خونین آنها را با برچسب جداییطلبی به اعتراضات در مناطق اقلیت اتنیکی، توجیه کرده است. آنها اغلب با خشونت و بیرحمی بسیاری مواجه بودهاند و زنان این گروههای اتنیکی نیز سرکوب مضاعفی را، هم به دلیل جنسیت و هم به دلیل اتنیکشان، تجربه کردهاند.
ایرانیان کرد و بلوچ در جریان قیامها ظلم شدیدی را متحمل شدند. نمونه تلخ آن کشتار «جمعه خونین» بلوچستان در روز هشتم مهر ۱۴۰۱ بود که در جریان تظاهرات پس از نماز جمعه، بیش از ۱۰۰ نفر توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. معترضان بلوچستان خواستار اجرای عدالت در مورد گزارش تجاوز به یک زن جوان بلوچ توسط فرمانده انتظامی شهرستان چابهار بودند. در استانهای کردنشین نیز شدت خشونت سرکوب در اعتراضات بسیار زیاد بود. به عنوان مثال، در جوانرود در استان کرمانشاه معترضان کرد مورد حمله وحشیانه نیروهای امنیتی قرار گرفتند، و حداقل ۸۹ نفر دستگیر شدند که ۲۶ نفر از آنها کودک بودند. این دو جامعه بهای گزافی را برای این اعتراضات پرداختهاند و نزدیک به نیمی از کشتهشدگان توسط نیروهای امنیتی شهروندان بلوچ و کرد بودهاند.
دانشجویان و فعالان آنلاین، در مواجهه با این حجم سرکوب، ستون دیگری از جنبش اعتراضی علیه حکومت را تشکیل دادند و شجاعت و خلاقیت خود را به نمایش گذاشتند. فعالان آنلاین به ویژه جوانان از اینترنت به عنوان ابزاری برای ارتباط، اطلاعرسانی و سازماندهی استفاده کردند. آنها اخبار و روایات، اتفاقها، نظرات و خواستههایشان را به شکلی الهامبخش و تاثیرگذار با جهان به اشتراک گذاشتند و برای دفاع از آرمان خود و افشای تخلفات جمهوری اسلامی، صدای خود را به گوش سازمانهای بینالمللی حقوق بشر، روزنامهنگاران و افراد مشهور رساندند.
در این میان، فعالان دانشجویی نیز در ۱۸۳ دانشگاه سراسر کشور در همبستگی با جنبش اعتراضی دست به تظاهرات زدند. اقدام دولت برای مقابله با این فعالیتها، بازداشت و اخراج بسیاری از دانشجویان و اساتید بوده است.
مقامات ایرانی در جریان اعتراضات، قطع و اختلال اینترنت را به عنوان راهی برای سرکوبی مخالفان و منزوی کردن مردم ایران در سطحی بیسابقه اعمال کردند. به گفته فیلتربان، مانیتور اینترنتی متمرکز بر ایران، پس از مرگ مهسا ژینا امینی، ایران با بیش از چهار ماه قطع یا کندی اینترنت در سطح کشوری و استانی مواجه شد. در برخی شهرها مانند زاهدان، هر جمعه همزمان با برگزاری تظاهرات بعد از نماز جمعه، اینترنت قطع شده است. قطع اینترنت در زاهدان نزدیک به یک سال است که هر جمعه ادامه دارد و پایدارترین الگوی سانسور اینترنتی در تاریخ ایران است.
علاوه بر قطع و اختلال در اینترنت، دولت ایران فیلترهای شدیدتری را روی پلتفرمهای بینالمللی مانند واتساپ و اینستاگرام اعمال کرده، و قوانینی را وضع کرده که به دولت اجازه میدهد فعالیتهای آنلاین افراد را ضابطهمند، و آنها را رصد و شناسایی کند. این اقدامات بخشی از تلاشهای دولت ایران برای محدود کردن آزادی بیان و دسترسی به اینترنت جهانی است.
در جریان قیام زن، زندگی، آزادی، بیش از ۵۳۰ معترض از جمله ۷۱ کودک توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. حداقل ۲۲هزار نفر در ارتباط با اعتراضات دستگیر شدهاند، از جمله ۷۱۴ دانشجو، ۶۳ روزنامهنگار و دستکم ۳۰۰ مدافع حقوق زن. بسیاری از دستگیرشدگان مورد شکنجه، بدرفتاری، محاکمههای ناعادلانه و آزار جنسی و تجاوز قرار گرفتهاند. حداقل ۲۵ نفر در رابطه با این اعتراضات به اعدام محکوم و ۷ نفر اعدام شدند. این ارقام نشاندهنده وسعت و شدت سرکوب و خشونتیست که مردم ایران برای مطالبه حقوق و آزادیهای اولیه خود با آن مواجهند.
ما، سازمانهای امضاکننده این بیانیه، در سالگرد مرگ مهسا ژینا امینی و آغاز قیام زن، زندگی، آزادی، همبستگی خود را با شهروندان ایرانی اعلام میکنیم. ما همچنین از جامعه جهانی میخواهیم همبستگی و همراهی خود را با ایرانیان و به ویژه زنان ایرانی اعلام کند.
توصیهها به جامعهی بینالمللی
۱- از مقامات ایرانی خواستار آزادی بیقید و شرط زندانیان و منع تعقیب بازداشتشدگان قیام زن، زندگی، آزادی شوید. مقامات ایران را برای توقف خشونت و سرکوب معترضان و اعتراضات مسالمتآمیز تحت فشار بگذارید، و خواستار پاسخگویی آنها نسبت به نقض آشکار حقوق بشر شوید.
۲- استفاده مقامات حکومتی را از خشونت، سرکوب و اقدامات تلافیجویانه علیه شرکتکنندگان در اعتراضهای مسالمتآمیز و همچنین علیه زنان ایرانی که از قوانین حجاب سرپیچی میکنند، محکوم کنید. تلاش حکومت برای مجازات زنان ایرانی از طریق تصویب لایحه ظالمانه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، حقوق زنان را به شدت تضعیف میکند و باید توسط جامعه جهانی محکوم شود.
۳- از دسترسی ایرانیان به VPN و سایر ابزارهایی که به آنها کمک میکند فیلترهای آنلاین و سانسور را دور بزنند و آزادانه به اینترنت دسترسی داشته باشند، حمایت کنید. دسترسی به این ابزارها حیاتی است، چون تقاضای مردم و همچنین سختگیریهای دولت از شهریور ۱۴۰۱ افزایش یافته است.
۴- پلتفرمهای رسانههای اجتماعی باید حملههای هماهنگ به حسابهای مدافعان حقوق بشر ایرانی، به ویژه مدافعان حقوق زنان و گروهها و سازمانهایشان، را بررسی و از آن جلوگیری کنند.
۵- برای مدافعان حقوق بشر ایرانی که در معرض خطرند یا از کشور فرار کردهاند، کمک مالی اضطراری، برنامههای مراقبتی و امکان انتقال به کشورهای دیگر را فراهم کنید.
۶- با تکرار نام قربانیان خشونت دولتی، توجه جهانیان را به وضعیت اسفبار اقلیتهای اتنیکی جلب و اقدامات ظالمانه و بیرحمانه مقامات ایرانی را در مقابل اعتراضات مسالمتآمیز محکوم کنید.
۷- از مقامات ایرانی بخواهید که استقلال قوه قضائیه و حق محاکمه عادلانه مدافعان حقوق بشر و معترضان، از جمله محکومان به اعدام یا زندان، را به رسمیت بشناسند. از شورای حقوق بشر سازمان ملل بخواهید در مورد ممانعت از داشتن وکیل توسط متهمان و آزار و اذیت وکلا توسط ایران تحقیق کند.
۸- از دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد بخواهید تا موارد نقض حقوق بشر، نقض حقوق زنان و حقوق گروههای اقلیتهای اتنیکی در ایران را در اولویت قرار دهند و به طور سیستماتیک و مرتب گزارش دهند.
۹- از کمیته حقیقتیاب سازمان ملل متحد برای ایران، بخواهید که تمام موارد شکنجه و مرگ در بازداشتگاه را در جریان اعتراضات مستند کند.
ما نه مهسا ژینا امینی را فراموش خواهیم کرد و نه هزاران ایرانی دیگری را که جان و آزادی خود را برای آینده بهتر این کشور فدا کردهاند. ما همچنان بر وضعیت ایران نظارت میکنیم و صدای کسانی را که به دنبال تغییر هستند، پرطنین میکنیم.
اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا
- ایوید
- ائتلاف منطقهای مدافعان حقوق زن در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا (همچنین به عنوان ائتلاف WHRDMENA شناخته می شود)
- ابتکار حقوق جنسی
- اکنون برابری
- اکنون دموکراسی برای جهان عرب (DAWN)
- آن بنیاد توسعه پایدار
- انجمن حقوق بشر کردستان- ژنو
- انجمن حقوق بشر مردم آذربایجان در ایران (احراز)
- انجمن قلم آمریکا
- بنیاد اسماعیل خویی
- بنیاد رسانه و توسعه قرار
- بنیاد دختران نیل مصر
- بنیاد دفاع برای حقوق و آزادیها (یمن)
- بنیاد سیامک پورزند (SPF)
- بنیاد کوینا تل کوینا (زنان برای زنان)
- پروژه دموکراسی خاورمیانه (POMED)
- تقاطعات (اردن)
- حالووش
- حزب آزادی رفاه ایرانیان (آرا)
- خبرگزاری زنان افغانستان
- زنان برای حقوق بشر زنان – راه های جدید (ترکیه)
- زنانی که تحت قوانین مسلمانان زندگی می کنند (WLUML)
- سازمان جهانی علیه شکنجه (OMCT)
- سرویس بین المللی حقوق بشر (ISHR)
- شبکه بین فرهنگی زنان
- شبکه بین فرهنگی زنان – گروه ایران
- شبکه حقوق بشر کردستان
- شبکهی زنان ایرانی
- شیوارنیوز
- صندوق اقدام فوری برای حقوق بشر زنان
- صندوق برابری
- عرصه سوم
- فعالان حقوق بشر ترکمن (توهرا)
- فعالان مجازی
- فمنا
- فيميل (لبنان)
- کردپا – آژانس خبری کردستان
- کمپین فعالان بلوچ
- گروه حقوق اقلیت
- گروه میان
- لابی فمینیست سوری
- مرکز حامیان حقوق بشر
- مرکز زنان برای کمک های حقوقی و مشاوره (ُفلسطین)
- مرکز کمک های حقوقی زنان مصر (CEWLA)
- نور
- موسسه زنان مدافع حقوق بشر آمریکای مرکزی (IM-Defensoras)
- موسسه فمینیستی کیان (فلسطین)